این متن دومین مطلب آزمایشی من است که به زودی آن را حذف خواهم کرد.
زکات علم، نشر آن است. هر وبلاگ می تواند پایگاهی برای نشر علم و دانش باشد. بهره برداری علمی از وبلاگ ها نقش بسزایی در تولید محتوای مفید فارسی در اینترنت خواهد داشت. انتشار جزوات و متون درسی، یافته های تحقیقی و مقالات علمی از جمله کاربردهای علمی قابل تصور برای ,بلاگ ها است.
همچنین وبلاگ نویسی یکی از موثرترین شیوه های نوین اطلاع رسانی است و در جهان کم نیستند وبلاگ هایی که با رسانه های رسمی خبری رقابت می کنند. در بعد کسب و کار نیز، روز به روز بر تعداد شرکت هایی که اطلاع رسانی محصولات، خدمات و رویدادهای خود را از طریق بلاگ انجام می دهند افزوده می شود.
این متن اولین مطلب آزمایشی من است که به زودی آن را حذف خواهم کرد.
مرد خردمند هنر پیشه را، عمر دو بایست در این روزگار، تا به یکی تجربه اندوختن، با دگری تجربه بردن به کار!
اگر همه ما تجربیات مفید خود را در اختیار دیگران قرار دهیم همه خواهند توانست با انتخاب ها و تصمیم های درست تر، استفاده بهتری از وقت و عمر خود داشته باشند.
همچنین گاهی هدف از نوشتن ترویج نظرات و دیدگاه های شخصی نویسنده یا ابراز احساسات و عواطف اوست. برخی هم انتشار نظرات خود را فرصتی برای نقد و ارزیابی آن می دانند. البته بدیهی است کسانی که دیدگاه های خود را در قالب هنر بیان می کنند، تاثیر بیشتری بر محیط پیرامون خود می گذارند.
در چند روزی که نمی نوشتم ۱۵ فالور به فالور هایم اضافه شده و پروفایل ویزیتم ۲۸۰ باقی مانده، یعنی از نظر اقتصادی ننوشتنم به صرفه تر از نوشتن است! ولی آن چیزی که حال دل را خوب می کند نوشتن است:-)
.
.
.
شما فرض کن می روی مغازه حال خوب فروشی و یک کیلو حال خوب می خری، می آوری خانه، حال خوب ها را پرت میکنی در حوض آبی وسط حیاط، قلوپپ می روند تا ته حوض و دوباره می آیند روی آب، پس از مدتی حال های خوب را در یک سینی مسی جمع می کنی می گذاری ایوان، زیرانداز طرح لیلی و مجنونت را پهن می کنی کف ایوان یک پتو پلنگی هم رویش می اندازی که نشیمنگاهت کمی نرم تر شود دوتا پشتی هم می اندازی تنگ دیوار که لم بدهی! به همین سادگی! از داخل آشپزخانه چاقو زنجان می آوری و رادیو را روشن می کنی تا جان بدهد به تن بی جان خانه "مرغ سحر ناله سر کن" می روی دستانت را می گذاری روی چشمان عزیزت "من می گویم مادرم شماهم بگویید منظورش مادرش بود" اگر با پای خودش آمد که می آوریش در حیاط اگر نه بغلش می کنی و به زور می آوریش! صدای فواره کوچک حوض را یادم رفت! آن را هم خودتان یک جای متن بگنجانید! اگر دختر هستید و احساسی صدای بلبل و قناری گوشه طاقچه را هم اضافه کنید اگر نه کفایت می کند! می نشینید کنار هم دیگر و حال های خوب را پوست می گیرید و می خورید :-)
.
.
.
دیدید حال خوب چقدر ارزش داشت من که حاضرم ضرر اقتصادی هم بکنم ولی حال خوب را داشته باشم.
شما واقعاً نمونه اید !!! اگر می توانستم همین الان درجا ۱۰۰ تا از شما می دادم و یک یونس می گرفتم می گذاشتم جایش، نَفْس حضورش در اینستاگرام هم مایه برکتی بود برای انقلاب و هم می آمد یکی دوتا کامنت می گذاشت زیر پست پسر عمویش و کمی دلش را شاد می کرد! آخر لامصب ها نباید بپرسید تو این همه مدّت است متن نمی نویسی چت شده است؟ کدام ور رفته ای؟ زنده ای، مرده ای؟ از فالور هم شانس نیاوردیم! بروید از فالورهای همسایه یاد بگیرید انقدر کامنت می گذارند زیر پست همسایه و آنقدر پیگیر همسایه هستند که همسایه را حول بر می دارد نکند کسی هست !!! نوشتن با کیبورد لبتاب قشنگتر از نوشتن با کیبورد گوشی ست ! امشب این مهم را کشف کردم! با لبتاب می توانی چشم هایت را ببندی و خودت را جای دیگر تصور کنی! نوشتن با چشم بسته در موبایل انصافاً سخت است! ولی با هرکدام که انتخاب کنی می توانی در کنار نوشتنت آهنگ پلی کنی و لذت ببری به من باشد می روم در سایت مسترتهران سرچ میکنم #چشم و گوش می دهم! هرچه که بود.
شما چه آهنگی گوش می دهید؟
فرض کنید ارّه ای تیز و بُرَّنده را که ساخته شده از ناب ترین ف موجود در جهان است و ترکیب تیغه هایش با الماس مرغوب آفریقا به بُرَّنده ترین شی موجود در دستان بشر تبدیلش کرده است!
خب حالا بشینید روش!!!! بله درست شنیدید!
بشینید روی اره:
نه پس میتوان رفت
نه پیش
هیچ کار نمی توانید بکنید
کوچکترین حرکت همانا و پاره شدن همانا
چه کار می شود کرد جز دعا؟
.
.
.
شده وضعیت امروز ما نسبت به دولت تدبیر و امید
دمشان گرم واقعاً
در هر ضمینه ای بد کار میکنند به کار رسانه ای که می رسد ولی سنگ تمام گذاشته اند
فضا را جوری پیش برده اند که اگر بگویم دولت آفرین بر شما بخاطر فلان موضوع آقایون میگویند خجالت نمی کشید؟ با این وضع مردم از چه دولتی دارید حمایت می کنید؟
اگر بگویم دولت افتضاح است و مثل خر در گل گیر کرده بازهم آقایون انگشت اتهام را میکنند در چشممان که خجالت بکشید شما دارید زیر پای دولت را خالی میکنید!
.
.
.
اعتراض کنیم اگر شانس بیاریم و اتهام اغتشاش بهمان نزنند میگویند شما در زمین دشمن بازی می کنید ( را به استعفا سوق می دهید) خب پس چه کنیم؟ بشینیم تا ذره ذره کولبر هایمان تمام شوند؟
اگر هم با سیلی صورتمان را سرخ نگه داریم که می گویند وصل هستند.! .
.
.
خب زیبا نیست؟ جوری زمین را چیده اند که تنها یک گزینه باقی می ماند: (خفه شدن) حالا به این شدت که بیان نمی کنند کمی احترام هم برایمان قائلند. درست است که نماز نمی خوانند و روزه نمیگیرند ولی دیگه افطاری را که میخورند ناسلامتی مسلمان اند!
.
.
.
بدبختی امروز ما ولی از دوجا نشأت می گیرد : یک سرچشمه اش زیر کوه شورای نگهبان است که چرا باید همچین آدمی را تایید می کرد اصلاً؟ که حالا ما را روی اره بنشاند و گه گداری هم تکانی بهمان بدهد تا جلو عقب شویم.
احتمالا با خود نیز می گویند: ما از چیزی خبر نداشتیم سپردیم دست مردم که خودشان هر وقت صلاح دیدند انجام دهند (رای بدهند) ما فقط گزینه اش را تایید صلاحیت کردیم. اصلا خبر نداشتیم، صبح جمعه پاشدیم دیدیم که رای آورده
یکی دیگر هم از رشته کوه و سلسله چشمه های مجلس شورای اسلامی، آن وقتی که در رای دادن به قوم مردم فکر کردیم نه به غم مردم، به تخلصش نگاه کردیم نه به تخصص، به تملقش رای دادیم نه تعهد، به تجملش توجه کردیم نه به تقید آن موقع بود که چشمه ها جوشان شد و سیل به راه افتاد و مملکتی را در خودش غرق کرد.
.
.
.
! خواهشا این دفعه را دقت کنیم در رای. ! بله میدانم !از برم !نمیخواهد تکرار کنید: شورای نگهبان را حضرت آقا نصب میکند! ولی اینها که معصوم نیستند! /پ
درباره این سایت